اعترافات مردی که همسایهاش را آتش زد
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۶۵۳۲۵
حکم قصاص نفس مرد رستورانداری که در اقدامی هولناک مرد نمایشگاهداری را به آتش کشیده بود، از سوی قضات عالیرتبه شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران صادر شد.
به گزارش مشرق، این آتشسوزی مرگبار زمانی رخ داد که قربانی میخواست به خانهاش در خیابان باقرخان برود. ساعت ۸ شب چهارم مهرماه سال ۱۴۰۰ صدای ضجههای مرد نمایشگاه دار تهرانی سکوت شبانگاهی را در مقابل آپارتمان محل سکونتش شکست و جنایتی آتشین رخ داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متهم ۵۹ ساله که در صحنه جرم حضور داشت بلافاصله بازداشت و به اداره آگاهی انتقال یافت.
سرانجام با گذشت ۶ شبانه روز از این ماجرای هولناک مرد۵۱ ساله دوام نیاورد و بر اثر شدت جراحات سوختگی تسلیم مرگ شد.
با مرگ مرد نمایشگاهدار، پرونده مرد آتشافروز وارد مرحله جدیدی شد و او تحت بازجویی قرار گرفت. متهم به قتل انگیزهاش را از این جنایت آتشین، دخالتهای مرد همسایه عنوان کرد و گفت: رستوران کبابی دارم سالهاست که با قربانی همسایه هستم او مدام در کارهایم دخالت میکرد. بنابراین روز حادثه مقداری بنزین تهیه کردم و وقتی که قربانی میخواست به خانهاش برود نقشهام را عملی کرده و با پاشیدن بنزین فندک را روشن کرده او را به آتش کشیدم سپس با کاتر (تیغ موکت بری)چندین ضربه به وی زدم.
بنابراین کارآگاهان وقتی مطمئن شدند که ادعاهای مرد آتشافروز بیاساس است و صحت ندارد،متهم به قتل از نظر روحی و روانی به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی شد تا صحت سلامت او در زمان جنایت محرز شود. پزشکی قانونی علائم بدبینی و به نوعی اختلال روانی قاتل را تأیید وعنوان کرد که هنگام ارتکاب جنایت اختلال در حد جنون نبوده و او دارای قدرت اراده و مسئول اعمال رفتاری بوده است. سپس پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
صبح روز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه قاتل در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی علی دلداری و مستشار راهی به اتهام قتل عمدی مرد نمایشگاه دار تحت محاکمه قرارگرفت.
ابتدای جلسه محاکمه تنها ولی دم قربانی که مادر وی است، برای قاتل پسرش درخواست حکم قصاص کرد.
متهم به قتل وقتی در جایگاه قرارگرفت، قتل را پذیرفت و به شدت از عملکرد خود پشیمان بود و گفت: هرگز قصد کشتن قربانی را نداشتم میخواستم او را بترسانم. حالا نیز تقاضای عفو و بخشش دارم.
به دنبال اعترافات قاتل، قضات عالیرتبه دادگاه کیفری یک استان تهران باهم وارد شور شدند و او را به قصاص نفس محکوم کردند.
منبع: روزنامه ایرانمنبع: مشرق
کلیدواژه: انتخابات ترکیه قیمت حریق آتش سوزی آتش زدن اخبار حوادث حوادث دادگاه قتل قاتل خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مرد نمایشگاه دادگاه کیفری استان تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۶۵۳۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمینگیر شد؟
تپه سیف که با گذشت زمان بارها تغییر نام داده و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده به حد فاصل خیابان فرزانه فعلی تا میدان آزادی گفته میشد و آنطور که قدیمیها نقل میکنند این اراضی وسیع را یک تپه پوشش داده بود. محمدباقر حسینمردی، یکی از قدیمیترین اهالی طرشت که به طایفه حسینمردیها تعلق دارد، میگوید: «وجود تپه سیف در منطقه درشت قدیم این خاصیت را داشت که وقتی سیل میآمد از دو طرف تپه جاری میشد و روستای طرشت را ویران نمیکرد. احتمالا به همین دلیل اسم تپه را سیف گذاشتند، چون همچون شمشیر جریان آب را میشکافت و به دو بخش تقسیم میکرد.»
به گزارش همشهری آنلاین، تپه مشهور محله طرشت تا اواخر دهه ۴۰ پابرجا بود، اما از ابتدای دهه ۵۰ که ساختوسازها در پایتخت سرعت گرفت جای خودش را به خانهها و آپارتمانهای مسکونی داد و امروز هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. تپه سیف برای اهالی طرشت و در مقیاسی بزرگتر برای تهراننشینها، اهمیت تاریخی هم دارد، چراکه در یک برهه تاریخی اقامتگاه موقت طغرل سلجوقی، بنیانگذار سلسله سلجوقیان، هم بوده است.
حسینمردی با نقل روایتی در این باره میگوید: «طبق روایتی که نسل به نسل منتقل شده و در کتاب «مشایخ فقه و حدیث در جماران، کلین و درشت»، تالیف عزیزالله عطاردی، به آن اشاره شده، طغرل با شرط ادامه پرداخت مالیات از طرف سرزمینهای شرقی، دختر خلیفه بغداد را به عقد خودش درمیآورد. بعد از این ماجرا راهی ری میشود تا مقدمات مراسم ازدواج را مهیا کند و بین راه در منطقه درشت یا طرشت امروزی، به قول معروف اردو میزند. تپه سیف در آن روزگار موقعیت توچال امروزی را داشته و در بلندی بوده و طغرل در تپه سیف به ری احاطه داشته است. طغرل در انتظار رسیدن همسرش به درشت بود، اما همان شب به خواب ابدی رفت و همان جا درگذشت.»
درباره تپه سیف روایتهای تاریخی مختلفی نقل میشود که برخی از آنها شفاهی است و نسخه مکتوب ندارد. قدیمیهای طرشت نقل میکنند که ناصرالدین شاه وقتی به ولیعهدی رسیده به طرشت آمده و از بالای تپه سیف به این قریه خوش و آب هوا نگاه کرده است. بعد هم نام این منطقه سرسبز را از همراهانش پرسوجو کرده و بعد از این ماجرا چند بار دیگر به روستای ییلاقی درشت رفته تا در باغهای وسیع این منطقه ییلاقی اتراق کند.